
رفع آلایندگی اصناف نیاز به همکاری دارد
اصل ۵۰ قانون اساسی میگوید: «در جمهوری اسلامی ایران، حفاظت از محیطزیست که نسل امروز و نسلهای بعد باید در آن حیات رو به رشدی داشته باشند، وظیفه عمومی تلقی میشود؛ از این رو فعالیتهای اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیطزیست یا تخریب غیرقابل جبران آن ملازمه پیدا کند، ممنوع است.»
این اصل بهسادگی موضعگیری قانون در برابر محیطزیست را مشخص و بهروشنی مخالفت خود را با آلوده کردن آن بیان میکند اما آیا ما در حوزه اصناف به اندازه کافی به این بند قانونی پایبند بودهایم و در طول این سالها به شکلی عمل کردهایم که امروز بتوانیم بگوییم، نقشی در وضعیت بحرانی محیطزیست نداشتهایم و آیا میتوانیم بگوییم که هیچ آبی را گل نکردهایم و هنوز هم آسمان و عشق و زمین را مال خود بدانیم؟۲۰۰d;!
آنچه از ظواهر امر پیداست ما در هیچ بخش قابلذکری از جمله اصناف تا امروز نتوانستهایم در این زمینه به شکل مطلوب عمل کنیم و حتی در اجرای طرحهایی مثل شهرکهای صنعتی و خارج کردن اصناف آلاینده از شهرها آنچنان که باید و شاید عملکرد خوبی نداشتهایم. اما آیا بهراستی میتوان برای کاهش آلایندگی اصناف که سهم قبلملاحظهای از آلودگی شهرها را نیز به خود اختصاص میدهند کاری کرد؛ و پرسش مهمتر اینکه راهکارهای اندیشیده شده کنونی تا چه حد در این زمینه موثر بودهاند. در این شماره صمت گفتوگویی را پیرامون این موضوعات با محمود بنانژاد، عضو هیات رئیسه اتاق اصناف ایران انجام دادهایم که شرح آن را در ادامه میخوانید:
موضوع آلایندگی اصناف و اصناف آلاینده امروز یکی از مباحث مهم در حوزه کسبوکار کشور است؛ آیا تا امروز طرح یا راهکاری برای برطرف شدن این مشکل در شهرها اندیشیده شده است؟
بله؛ حقیقت این است که در حوزه اصناف، برخی رستهها وجود دارند که باتوجه به فرآیند فعالیت خود، آلودگیهای زیستمحیطی ایجاد میکنند، به همین دلیل لازم است تدابیری برای اصلاح روند فعالیت آنها اندیشیده شود. در همین راستا ایجاد شهرکهای صنعتی برای انتقال اصناف آلاینده محیطزیست و استقرار آنها در اطراف شهرها در چند سال اخیر در دستور کار قرار گرفته تا به این شکل هوای شهرها کیفیت مطلوب خود را پیدا کند.
در سالهای گذشته تلاش شده این اصناف به سمتی سوق داده شوند که در مجموعههای شهرکی صنعتی یا صنفی استقرار یابند و به این ترتیب بهصورت گروهی برای ایجاد آلایندگی کمتر توسط آنها اقدام شود. این شهرکها در حال حاضر پیرامون بسیاری از شهرهای بزرگ کشور در حال راهاندازی هستند.
باتوجه به اینکه اصناف آلاینده پس از انتقال به شهرکهای صنعتی همچنان آلایندگی خود را دارند، آیا انتقال آنها به شهرکهای صنعتی، تنها پاک کردن صورتمسئله نیست؟!
البته موضوع فقط محدود به انتقال این اصناف نمیشود. تقسیمبندیهای متفاوتی نیز درباره اصناف آلاینده ارائه شده است. در این تقسیمبندیها برخی اصناف هستند که شیوه فعالیت آنها قابلیت جایگزینی با روشهای کمتر آلاینده را دارد؛ در مقابل اصنافی نیز وجود دارند که روش جایگزینی برای فرآیند فعالیت آنها وجود ندارد و تنها میتوان از طریق راهکارهایی مثل استفاده از فیلترها و تصفیه پساب، میزان آلایندگی آنها را کاهش داد. در این دستهبندی حتی گروهی از اصناف هستند که امکان خارج کردن آنها از شهرها وجود ندارد و باید برای انطباق آنها با دستورالعملهای زیستمحیطی شهرها راهکارهایی را در نظر گرفت.
از جمله گروههای صنفی که روش جایگزین برای فرآیند تولید آنها وجود ندارد، صنف آبکاران است که در عین اینکه پساب آنها بهدلیل وجود ترکیباتی مثل سیانور بسیار سمی و آسیبزننده به محیطزیست است، روش دیگری برای فعالیت آنها وجود ندارد و تنها میتوان از طریق تصفیه پساب آنها، از میزان زیان آنها به محیطزیست کاست.
درباره گروه دیگر باید گفت یکی از مهمترین عوامل آلاینده محیطزیست استفاده از سوختهای فسیلی در اصناف تولیدی مانند ریختهگران است. این اصناف در فعالیتهای تولیدی خود معمولا از سوختهای فسیلی مانند مازوت و نفت سیاه که بهشدت آلاینده است استفاده میکنند؛ بنابراین میتوان شیوههایی را در این شهرکها برای آنها در نظر گرفت تا مثلا با راهاندازی کورههای القایی برقی، از آلایندگی آنها کاسته شود.
آیا نمیتوان این راهکارها را در فضای شهری به کار بست!
در بیشتر موارد خیر؛ نصب و راهاندازی اغلب این سیستمها برای هر واحد بهصورت مجزا بهدلیل هزینه بالا امکانپذیر نیست. در واقع شهرکهای صنعتی این امکان را به ما میدهند که برای این اصناف برای استفاده از سوختهای غیرفسیلی و کورههای القایی و همین طور بکارگیری تصفیهخانههایی برای پسابهای صنعتی و سمی بهصورت مشترک اقدام کنیم.
این کار را نمیتوان خارج از مجموعههای شهرکی انجام داد؟
یکی از دغدغههای بزرگ در بکارگیری این شیوههای منطبق با محیط زیست، هزینهبر بودن آنهاست. بهطور طبیعی وقتی تعداد زیادی از اصناف یک رسته در یک مجموعه گرد هم بیایند، ایجاد تصفیهخانههای پساب برای آنها از نظر مالی نیز توجیهپذیر خواهد بود، اما استفاده از این تجهیزات بهدلیل هزینههای بالای خرید و نگهداری، برای یک واحد صنفی بسیار دشوار است.
راهاندازی این شهرکها در چه مرحلهای است؟
گرچه تصمیم برای انتقال اصناف آلاینده به این شهرکها بسیار جدی بوده و هست اما متاسفانه موانعی در حوزههای قیمتی، تخصیص فضا و ایجاد امکانات مختلف در این شهرکها در این مسیر وجود دارد که روند کار را کند کرده است. در حال حاضر نیز ما در حد توان خود پیگیر رفع این موانع و راهاندازی هرچه سریعتر این شهرکها هستیم و امیدواریم در سالی که مانعزدایی و پشتیبانی از تولید نامگذاری شده، بتوانیم به نتیجه مطلوب در این زمینه برسیم.
کمکهای دولتی میتواند در این زمینه کمککننده باشد؟
قطعا؛ برای بهبود روند تطبیقپذیری این اصناف با آییننامههای زیستمحیطی، دولت میتواند تسهیلاتی را برای واحدهای صنفی در نظر بگیرد. دستگاههای مختلف باید در این زمینه دست بهدست هم دهند و با رفع قوانین دستوپاگیر مثل فاصله تعیینشده این شهرکها تا شهرها، کاری کنند که انتقال اصناف با هزینه سربار همراه نباشد و صاحبان این کسبوکارها از این موضوع استقبال کنند.
البته این موضوع تنها درباره شهرکهای صنعتی و صنفی صدق نمیکند و درباره اصنافی که امکان خروج آنها از شهرها وجود ندارد نیز باید تمهیداتی اندیشیده شود.
به اصنافی اشاره کردید که امکان انتقال آنها به شهرکهای صنعتی وجود ندارد و باید آنها را در شهر ساماندهی کرد. در این باره بیشتر توضیح دهید؟
واحدهای صنفی زیادی در شهرها وجود دارند که هر یک بهنحوی در آلایندگی محیطزیست تاثیرگذارند اما امکان انتقال آنها به شهرکها نیز وجود ندارد. البته این مشکلات نیز معمولا بزرگتر و هزینهبرتر از آن است که واحد صنفی بهتنهایی بتواند آن را برطرف کند؛ بهعنوان مثال نصب فیلتر تصفیه پساب رستورانها بهدلیل هزینههای بسیار بالا تبدیل به یکی از مشکلات جدی در این حوزه شده است. مساعدت نهادهای ذیربط میتواند معضلات این دسته از اصناف را تا حد زیادی کاهش دهد. بهنظر میرسد باتوجه به مزایایی که این تغییر رویه میتواند در بازده زیستمحیطی اصناف داشته باشد، لازم است دولت با ارائه تسهیلات ارزانقیمت به این موضوع ورود کند.
بسیاری از کارشناسان محیط زیست، ایجاد آلایندگی را تنها محدود به اصناف تولیدی و واحدهایی مثل رستورانها نمیدانند و به آلایندگی گروههایی مانند پیکهای موتوری اشاره میکنند. آیا در این موارد هم میتوان راهکارهای مناسبی برای بهبود وضعیت در نظر گرفت؟
متاسفانه این موضوع کاملا صحت دارد و بخش عمدهای از آلودگی هوا و حتی آلودگیهای صوتی در شهرها بهدلیل تردد پیکهای موتوری است. البته در صورت همکاری نهادهای بالادست میتوان برای این اصناف هم تدابیر ویژهای اندیشید؛ بهعنوان مثال نهادهای ذیربط میتوانند با ارائه برخی تسهیلات مثل عقد قرارداد با شرکتهای تولیدکننده موتورسیکلتهای برقی، ارائه تخفیفها و واگذاری آن با اقساط بلندمدت به فعالان این اصناف، این مشکلات را بهتدریج برطرف کنند. در هر حال ما اگر واقعا قصد داریم محیطهای شهری و اصناف را در چارچوبهای زیستمحیطی و استاندارد قرار دهیم باید در این زمینه همکاری داشته باشیم و در این جهت تلاش کنیم./ع/