
تأثیر ناشی از توسعه ابزار فرانچایز در رشد اقتصادی ایران؛ فرصتها و چالشها
در گفت و گوی تفصیلی ضربان اقتصاد با هوشیار فقیهی دبیر کل تاق اصناف ایران بررسی شد/ تأثیر ناشی از توسعه ابزار فرانچایز در رشد اقتصادی ایران؛ فرصتها و چالشها
صنعت فرانچایز و تجربه آن در اقتصادهای بزرگ جهان حکایت از ظرفیتهایی دارد که قادر است زمینهساز رشد اقتصادی قابلقبول بهویژه در شرایطی باشد که دسترسی به منابع مالی محدودتر است. این تجربه در بیش از یک دهه گذشته در بسیاری از اقتصادها نشان داده است که شرکتهای بزرگی که حاضرند برندهای خود را در اختیار شرکتهای نوپا و کسبوکارهای جدید قرار دهند از منظر تولید بیشتر، بهرهوری بالاتر و درآمدزایی افزونتر پیشرفتهای بیشتری را تجربه میکنند و این در حالی است که توسعه بازارهای صادراتی نیز از این مسیر آسانتر است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اتاق اصناف ایران، دراینارتباط ضربان اقتصاد، در گفتوگو با دکتر هوشیار فقیهی، دبیر کل اتاق اصناف ایران، به بررسی تأثیر ناشی از توسعه ابزار فرانچایز در رشد اقتصادی و مالی شرکتهای فرانچایز دهنده و گیرنده پرداخته و جایگاه دولت را دراینبین بررسی کردهایم. در ادامه متن کامل این گفتگو را بخوانید.
- جناب فقیهی لطفاً در ابتدا در ارتباط با صنعت فرانچایز در تجربهها و نمونههای جهانی آن توضیح بفرمایید و این که ابزار مذکور تا چه میزان توانسته رشد اقتصادی صنایع دیگر را تقویت کند؟
یکی از ابزارهای کارآمد و مؤثر در اقتصادهای بزرگ دنیا در حوزه تولید ارزش و رشد بهرهوری واحدهای تولیدی، مبحث فرانچایز است. در سالهای اخیر میزان رشد این صنعت در کشورهای مذکور تا دو برابر رشد تولید ناخالص ملی آنها بوده و این نشان میدهد پتانسیلهای رشد اقتصادی از بستر صنعت فرانچایز بسیار قابل توجه است و فارغ از بسترهای سیاسی کشورها، صنعت فرانچایز ابزار توانمندی است که قابلیت استفاده در سطوح مختلف را بهخصوص در کشورهای درحالتوسعه (که عموماً دارای واحدهای خرد هستند) داراست.
واحدهای اقتصادی خرد که شامل اصناف و واحدهای کوچک و متوسط هستند، را میتوان به مثابه زیرساختی برای استفاده از ابزار فرانچایز در نظر گرفت. این ابزار قابلیت شفافسازی، تولید مقیاس نمودن محصولات (تولید/خدمات) و رشد کسبوکارها را دارد.
البته در این کشورها که عموماً تاریخی کهن در کسب و کار دارند شرایط فرهنگی ویژهای نیز برای پیادهسازی این ابزار در کشور خود را دارا هستند. در حالیکه در کشورهایی مانند آمریکای شمالی به دلیل قدمت کم کسبوکارها و فرهنگ کار و تلاش توسعه یافته، استفاده از ابزارهای نوین به در جهت تولید ارزش بیشتر جا افتاده است. بگونهای که در قرنهای ۱۸ و ۱۹ نیز واحدهای خرد با استفاده از ابزارهای توسعهگرایانه توانستند در کنار هم قرار گرفته و تولید مقیاس صورت گرفته و بدنبال بازارهای نو و بزرگتر میباشند لذا در جهت توسعه بازارهای صادراتی بوده و هستند.
اما در ایران با بیش از دو هزار و ۵۰۰ سال فرهنگ پیشهوری که اصناف خرد آن ریشه در فرهنگ جامعه دارند و همواره دارای قدرت اجتماعی و اقتصادی قابل توجهی در این کشور هستند، بکارگیری ابزارهای نوآورانه و مدرن و ایجاد تغییر این فضا به آسانی متصور نیست.
از این رو استفاده از ابزارهای نوین مانند فرانچایز با مشکلاتی روبرو است که باید بر اساس شناخت از این قدرت و همراه سازی آنها اقدام نمود. حال آنکه در کشورهایی مانند ما، معمولاً بدون توجه به این شرایط، ابزارها را با نسخه غربی پیاده سازی می کنند و به این جهت غالباً با شکست مواجه میشوند.
- شما از ظرفیتهای موجود در کسبوکارهای خرد و اصناف صحبت میکنید. این ظرفیتها شامل چه موضوعاتی هستند؟
در ایران در حوزه اصناف ۳ میلیون و ۱۵۰ هزار واحد صنفی دارای جواز و ثبت شده در حوزههای تولیدی، توزیعی، خدماتی و خدمات فنی فعالیت میکنند که در این میان بالغ بر یک میلیون و ۳۰۰ هزار واحد صنفی توزیعی سهم ۹۰ درصد نظام توزیعی کشور را در اختیار دارد که بزرگترین قلک و خزانه برای توسعه صنعت فرانچایز محسوب میشوند که با استفاده از صنعت فرانچایز میتوان از مزیتهای آن در جهت تولید ارزش بیشتر استفاده کرد و از منافع آن برای ایجاد رفاه بالاتر استفاده شود، اما به دو دلیل در کشور شاهد روند چندان موفقی نبودهایم؛ نخست این که بدون توجه به زیر ساختارهای سنتی و صرفاً با پیادهسازی مباحث نظری غرب در کشور تلاش در بکارگیری این ابزار نمودهایم و از دیگر سو با عدم آگاهی مسئولین نسبت به تواناییها و کاربردهای این ابزار در کشور مواجه بودهایم. به عنوان نمونه، در قانون تجارت ایران، ابزاری به نام فرانچایز پیشبینینشده و در نتیجه روی مشکلات حقوقی که برای واحدهای فرانچایز پیش میآید، قوه قضاییه نمیتواند تصمیمات مناسبی را اتخاذ کند؛ لذا پایه و اساس و فونداسیون این ابزار را از نظر قوانین و مقررات ایجاد نشده است و اگر این شرایط فراهم شود ابزار فرانچایز میتواند با رشد نمایی قابلتوجهی روبرو شود. به همین دلایل در این زمینه موفق نبودهایم.
البته این ابزار تنها در حوزه اصناف کاربرد ندارد و بهعنوانمثال در حوزه محصولات کشاورزی نیز کارکردهای ارزشمندی دارد که کشورهای همسایه از آن به خوبی استفاده کرده و حتی به صادرات رسیدهاند. به عنوان مثال در حوزه تولید گوشت مرغ و به دلیل کوچک بودن مقیاس تولید مرغداریها، تولید ما در حال حاضر رقابتی نیست و تولید نه قیمت تمام شده مناسبی دارد و نه دارای بهرهوری مناسبی است و متعاقب آن مواجه با فضایی هستیم که استانداردسازی بر مبنای تولید صادراتی صورت نگرفته و این در حالی است که برخی از کشورهای همسایه مانند ترکیه با پیشینهای مشابه با ایران و با استفاده از ابزار فرانچایز موفقیتهای بزرگی در این زمینه و تولید و خدمات خرد خود بدست آورده اند.
بگونهای که امروز یکی از صادرکنندههای عمده در خاورمیانه و کشورهای اروپایی و روسیه هستند؛ چراکه با ایجاد چند برند معتبر و تکمیل زنجیرههای مختلف توانستهاند موفقیتهای زیادی را کسب کنند.
- چه اقداماتی در این رابطه صورت گرفته و به عنوان مثال اتاق اصناف چه کارهایی برای توسعه فرهنگ فرانچایز انجام داده است؟
در طول ۵ سال گذشته که اتحادیههای کشوری فروشگاههای زنجیرهای در اتاق اصناف ایران شکل گرفته است، یکی از مقاومتهایی که وجود داشت این مسئله بود که با رشد فروشگاههای بزرگ، واحدهای صنفی موجود دچار مشکل خواهند شد و قابلیت رقابت را از دست خواهند داد.
در همین زمینه یکی از راهکارهایی که به آن متوسل شدیم استفاده از ظرفیتهای فرانچایز بود که فروشگاههای مذکور با حفظ وضعیت موجود میتوانند با استفاده از قابلیت مذکور، رشد پایاپای فروشگاههای کوچک را نیز تضمین کرده و در چرخه فروشگاههای زنجیرهای توان رقابتی این فروشگاهها نیز افزایش یابد که نمونه موفق این موارد، فروشگاههای یاران دریان بودند که توانستند با استفاده از این ابزارها از موفقیتهای خوبی بهرهمند شوند.
در حال حاضر، در حوزه فروشگاههای زنجیرهای و با تشکیل اتحادیههای مرتبط، چند برند رشد قابل قبولی داشتهاند. بگونهای که حالا در عراق و روسیه شعب جدید ایجاد کردهاند؛ بطوری که هم صادرات کالاهای ساخت داخل را تسهیل نمودهاند و هم ورود ارز را تقویت کردهاند، درحالی که اگر از این ظرفیت استفاده نمیشد، شاید شرایط برای چنین ظهور و بروزی برای آنها فراهم نمیشد؛ لذا از این منظر نیز توسعه قوانین برای شکوفایی صنعت فرانچایز میتواند مزیتهای نسبی را برای کشور ایجاد کند.
- خلأ قوانین که به آن اشاره کردید از طرف اتاق اصناف ایران تا کجا پیگیری شده است؟
در این راستا اتاق اصناف ایران برای اصلاح قانون تجارت کشور (که مورد غفلت قرار گرفته است) پیشنهاد تعریف فرانچایز و تدوین قانون مربوط را به مجلس محترم طی سالهای ۹۷ و ۹۸ ارائه کرده است. ولی روند اصلاحی متوقف شد. به عقیده من این موضوع نیازمند یک همت بلند در مدیریت اقتصادی کشور است تا در آینده بتوان شاهد این اصلاحات و ایجاد زیرساختهای مرتبط با حوزه فرانچایز در قانون نیز باشیم.
معتقدم نهادهای مدنی غیردولتی مانند انجمن فرانچایز بیش از دولت مسئولیت دارند، زیرا دولت درگیر مسائل مختلف اقتصادی و تحریمها است و انتظار یک تحول بزرگ از دولت دوازدهم میرود. اما انجمنها و تشکلات غیردولتی میتوانند روی بحث فرهنگسازی و تبیین مزیتهای این ابزار برای کسبوکارهای خرد اقدامات بزرگی انجام دهند.
این فرهنگسازی البته امیدواریهایی را برای ورود حاکمیت به این ابزار تقویت میکند و درنتیجه حلقه اتصال کسبوکارهای خرد و حاکمیت از طریق اتحادیهها و اتاقهای اصناف ایجاد میشود. در عمل حتماً شاهد اتصال این زنجیرهها خواهیم بود که این امر در بلندمدت اثبات میکند مزیتهای اقتصادی ناشی از این ابزار برای حاکمیت و کسبوکارها دوطرفه است و دولت با این شرایط در مدار استفاده از مزیتهای این ابزار قرار خواهد گرفت.
- به نظر میرسد صنعت فرانچایز در بورس هم میتواند فعالیت کند و شرکتها عملیات تأمین مالی را از این کانال انجام دهند. نظر شما در این باره چیست؟
بله. در حال حاضر یکی از شرکتهایی که به خوبی از این ظرفیت استفاده کرده و در بورس نیز حضور مثمر ثمری دارد، فروشگاههای زنجیرهای افق کورش است. اصولاً این تفکر که توسعه این ابزار منوط به حمایتهای مادی دولت یا نظام بانکی کشور است – که قاعدتاً با نظام تعرفهای و ترجیحی همراه خواهد بود- تفکر خطایی است و از نظر من مناسب ارزیابی نمیشود؛ کما این که در سه چهار دهه گذشته حمایتهای دولت از واحدهای تولیدی با عواقب خوبی روبرو نشده است.
چنانچه مشاهده میشود علی رغم تزریق پول با سود ترجیحی طی ۴۰ سال گذشته تحت عنوان حمایت از تولید داخل حالا بیش از نیمی از آنها در شهرکهای صنعتی در رکود کامل به سر میبرند. برایناساس باید گفت توسعه کسبوکار با یک ابزار کارآمد، لزوماً نیازمند حمایت دولت نیست و اتفاقاً تجربههای موجود نشان داده بدون نیاز به تزریق منابع مالی دولت، شرکتهای متوسط بهخوبی توانستهاند با سرمایهگذاری متوسط و زیرساختهای موجود و بدون دخالت دولت، بهرهوری بالایی را ایجاد کنند.
در حال حاضر دولت هیچ برنامهای برای حمایت مالی از این ابزارها ندارد و به نظرم بهتر است شرکتها هم چشمداشتی به حمایتهای دولتی نداشته باشند و به عقیده من کارآفرین باید مدل و طرح کسب و کار خود را بهگونهای مناسب طراحی کند تا بدون توجه به حمایتهای دولتی کسبوکارهای خود را توسعه دهند.
فعلاً فروشگاههای خدمات سوپرمارکتی در استفاده از ابزار فرانچایز پیشرو هستند. در حوزه کشاورزی بهخصوص در صنعت مرغ و تخممرغ نیز حرکتهای اولیهای انجام شده است. اما تا رسیدن به نتیجه مطلوب راه درازی را داریم.
- توسعه صنعت فرانچایز چه نتایجی در عمل به همراه دارد؟
وقتی ابزار فرانچایز توسعه یابد اولاً شفافیت قابلتوجهی را در اقتصاد ایجاد میکند و حسابداری متمرکزی فضایی را برای جلوگیری از جهشهای قیمتی در فروشگاههای کوچک و بزرگ در کشور به وجود خواهد آورد، لذا این ابزار به شکلی توانمند در تنظیم بازار به کار گرفته خواهد شد.
به دلیل تجمیع خریدهایی که در این واحدها وجود دارد، تخفیفهای ویژهای برای تامین اقلام خواهند گرفت که این عامل اثرگذار روی قیمت عرضه در جامعه خواهد بود و همه این موارد منجر به ارتقای کیفیت ارائه خدمات به جامعه خواهد شد که باتوجهبه مشکلات معیشتی خانوادهها، کمکهای قابلتوجهی به دهکهای مختلف است؛ کما این که در سالهای اخیر در فروشگاههای زنجیرهای با تمرکز بر قیمتها و ارائه خدمات باکیفیت برای جامعه، دولت نیز با تسلط بیشتر روی مباحث مالیاتی توانسته منافع خود را تأمین کند و شرایط اقتصادی بارور و بهرهور را ایجاد کند و این صنعت نیز در عمل توانسته در حوزه صادرات نیز فعال شود که همه این مزایا البته در مرحله اولیه شکل گیری این ابزار است لذا با ایراداتی نیز روبرو است؛ از جمله تخلفاتی مانند کمفروشی و گرانفروشی وجود دارد، اما نباید فراموش کنیم که هر کسبوکار و ابزاری در ابتدای فعالیت خود با موانع و ایراداتی روبرو است و نظام رگولاتوری باید بتواند با تمرکز بیشتر روی این کسبوکارها چالشها را برطرف سازد تا بتوانیم با سرعت بالا برای توسعه تولید و ایجاد ارزشافزوده بالاتر استفاده کنیم.
واقعیت آن است که حوزههای مختلف و بزرگی داریم که میتوانند از ابزار فرانچایز استفاده کنند. بهعنوانمثال در حدود ۶۰ هزار واحد صنفی تعمیرات اتومبیل در کشور داریم، درحالیکه چند برند میتوانند بخشی از این کسبوکارها را ساماندهی کنند تا با ارائه خدماتی استاندارد و یکپارچه و با کیفیتی بالا رضایت خاطر مصرفکنندگان فراهم شود و مصرفکننده با آرامش خاطر بیشتری در حوزه خدمات گیری روبرو میشود و امیدواریم روزی مدیران ارشد اقتصادی کشور به توانایی این ابزار آگاه شوند و از آن حمایت کنند.
- وقتی دولتها از اهمیت صنعت فرانچایز اطلاع دقیقی ندارند، سیاستهای دولتی را چگونه میتوان معطوف به توسعه این صنعت کرد؟
نهادهای مدنی غیردولتی باید مزیتهای این صنعت را به اطلاع فعالان کسبوکار و مصرفکنندگان برسانند تا در ادامه سیاستگذار نیز متوجه نقش این ابزار شود و با سیاستگذاری و قانونگذاری موردنیاز از صنعت فرانچایز حمایت کند. در ایران همواره تصمیمگیری از بالابهپایین صورت گرفته و دولت قانونی را وضع کرده و زنجیرههای بعدی ملزم به اجرای آن بودهاند و اغلب این سیاستها بیتوجه به کف جامعه اتخاذ شدهاند، اما فرانچایز میتواند این روند را معکوس کند، بهطوریکه کسبوکارهای خرد کف جامعه به دولت این سیگنال را خواهند داد که سیاستهای لازم را تدوین کند.
باتوجهبه شرایط خاص کشور ما، در حال حاضر صنعت خردهفروشی میتواند مقدمه توسعه ابزار فرانچایز را فراهم و توسعه دهد تا موتور محرکی برای سایر صنایع کشور باشد. بههرحال امید است مسئولان هر چه سریعتر به اهمیت این ابزار پی ببرند و بدانند که در حوزه تولید و خدمات، این ابزار میتواند توسعه تولید مقیاس را به همراه داشته باشد.
- نقش اتحادیههای صنفی و نهادهای مردمی را در توسعه مفهوم فرانچایز در اقتصاد کشور چگونه میبینید؟
بنظرم یکی از نهادهای بخش خصوصی که میتواند منشاء توسعه صنعت فرانچایز در کشور باشد اتاق اصناف ایران است که با استفاده از این ابزار میتواند ضمن حفظ کسب و کارهای صنفی در جهت توسعه تولید مقیاس کالا یا خدمات صنفی بگونهای عمل کنیم که منجر به ارتقای کیفیت، کاهش قیمت تمام شده و رضایتمندی بیشتر شهروندان را فراهم آورد، اما برای رسیدن به این اهداف نیازمند ایجاد زیرساختهای مناسب قانونی، فرهنگسازی عمومی و توجیه اصناف برای بکارگیری فرانچایز هستیم که برای این موارد پایلوتهای مناسبی بر اساس شرایط خاص کشور در اتحادیه کشوری فروشگاههای زنجیرهای مانند یاران دریا، رفاه، افق کورش و … درسطح کشور صورت گرفته که غالباً موفقیت آمیز بوده است.
در این بخش بشدت نیازمند مفهومسازی و تدوین مبانی نظری مبتنی بر عملیاتی کردن این مفاهیم با توجه به شرایط کشور ایران هستیم که این رسالت را در وظایف انجمن های تخصصی میبینم که با تدوین مبانی نظری از سوی آنها و برقراری ارتباط با جهان واقع توسط اتحادیه های صنفی بتوانند پایلوت های عملیاتی را در کف بازار به عمل برسانند و این انجمن ها فقط نقش مشاور فکری را برای صحنه عملیات داشته باشند.
در این مدل است که با یافتن نقش مناسب برای صنعت فرانچایز در کشور سیاستگذار حاکمیت را مجبور به تدوین سیاستهای معطوف بر توسعه فرانجایز خواهیم بود و این مدل خلاف حرکت عرف مدیریت اقتصادی کشور است که همواره دولت نقش موتور محرک را داشته و بر اساس سیاستگذاری دستوری و در بسیاری از موارد جهت اقناع جامعه به اجرای بخش اقتصادی خود مجبور بوده در نقش مجری هم عمل کند و متاسفانه عموما موفقیت آمیز نبوده، لذا برای عمومی کردن صنعت فرانچایز در کشور مناسب میبینم از مدل عرف کشور تبعیت نکنیم و اصالت را به بخش خصوصی بدهیم./پ/